ملیکا



نمی دونم از کجا شروع کنم؟

از خوبیت از امیدت از حرفهای پر از ماهت یا از چشات که من رو کشته حتی از عصبانیتت چون اونم بران غنیمته 

کاش بدونی که چقدر دوستت دارم کاش بدونی ارزشت بیشتر از این حرفاست تو برام مثله بارانی که برام همیشه سبکی میاره

مثله باران از آسمون به دل عاشق من می باری مثله باران صدات برای دلم آرام ونرم است.

چه خوبه بودنت و چه خوبه که حس کردنت را در وجودم دوست دارم و اینکه چقدر دلم میخواد سرت را روی شانه هایم بگذاری و

حرفهای دلت رو بهم بگی با هم بخندیم با هم گریه کنیم و هر لحظه به چشم های پر مهرت نگاه کنم. چون چشمات من رو به زندگی 

امید وار میکنند.

هر وقت صدای قشنگت رو میشنوم دلم می لرزه یجوری اروم هیجان زده  میشم از خودم از بودنم جدا میشم  و خودم رو به تو میسپارم .

اگه توی دلم باشی باور نمیکنم میگم این همون دله که ملیکا رو دوست داره؟

ولی کاش از چشام بخونی که بودنت گفتنت خواستنت و همچیزت برام از همه کس باارزش تر هست.

میدونستی؟ زندگی من مثله یه کاغذ سیاهه که تو در آن یه نقطه ای سفیدی هستی که هر لحظه عشقم که به تو زیاد تر میشود آن نقطه بزرگ و بزرگ تر میشود ملیکای عزیزم

عشقت برام مثله گلهای بهاری هر روز تازه وتازه تر میشود مثله بوی باران مثله بوی یاسمن انقدر از ته دل نفس میکشم تا بیشتر به عشقت بودنت معتاد بشم .

دوستت دارم     "ملیکا جونم"

 

 


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

رویای بیت کوین Bitcoin Dream پرسش و پاسخ وردپرس سایت کیم کالا فروشگاه اینترنتی Lotus Water Psychology سایه وارونه داده پردازی نرم افکار اپیکیشن نت مانی net money مرکز تخصصی گچبری و قالبسازی آذین بیوگرافی ابوالفضل بابادی شوراب گروه هنری اولین اکشن سازان جوان اقیانوس طلایی .:: تنفّس صــــبح ::. شین نویسه خبر شهدای مدافع حرم پایکد نقاشی کشیدن درمان مو کبدچرب Sh.S نمونه سوالات استخدامی بانک تجارت (فروردین 1400) رسانه ارزهای دیجیتال و صرافی Coinex مرکز ماساژ در تهران